معنی خت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خت. [خ َت ت] (ع مص) با نیزه پشت سرهم زدن. (از متن اللغه) (اقرب الموارد) (معجم الوسیط) (تاج العروس) (متن اللغه) (البستان). || استحیا. || (اِ) شیئی پست. (یاقوت در معجم البلدان).

خت. [خ ِ] (اِ) دو.دوندگی. || تابش. جلوه. (ناظم الاطباء).

خت. [خ َت ت] (اِخ) شهرکی است در نواحی جبال عمان. (از یاقوت معجم البلدان).

حل جدول

دوندگی

فرهنگ فارسی هوشیار

دو، دوندگی، تابش، جلوه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر