معنی خانزاده بیگم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خانزاده بیگم. [دَ / دِ ب ِ گ ُ] (اِخ) خواهر بابرشاه پادشاه هندوستان است که مدت ده سال در اسارت ازبکان روزگار گذرانیده و عاقبت بدست سلطان صفوی، شاه اسماعیل اول، پس از شکست اوزبکان و کشته شدن خان شیبانی، از اسارت خلاصی یافت و با اعزاز و اکرام بنزد برادر روانه شد و وی در یادداشتهای خود شرح جالبی از چگونگی ملاقات خود با خواهر مینویسد. (از سعدی تا جامی پروفسور ادوارد برون ترجمه ٔ علی اصغر حکمت صص 465- 466). بنابر قول خواندمیر این زن دختر بزرگتر میرزا عمر شیخ است. (از حبیب السیر ج 4 چ کتابخانه ٔ خیام ص 100).

خانزاده بیگم. [دَ / دِ ب ِ گ ُ] (اِخ) دختر بزرگ ترمذی است که زن سلطان محمودمیرزا فرزند سلطان ابوسعید گورکان و برادر اعیانی سلطان احمدمیرزا است. سلطان محمودمیرزا از این زن سلطان مسعودمیرزا را داشت. (از حبیب السیر ج 4 چ کتابخانه ٔ خیام ص 98).

خانزاده بیگم. [دَ / دِ ب ِ گ ُ] (اِخ) نام زن سلطان احمد فرزند سلطان ابوسعید گورکان است. این زن نسبتش به خانزادگان ترمذ اتصال می یافت. سلطان احمد در مدت حیات خود شش زن گرفت به اسامی زیر: 1- مهرنگار خانم بنت یونس خان. 2- ترخان بیگم که نسبتش به امراء ترخانی می پیوست. 3- قبق بیگم کوکلتاش ترخان بیگم. 4- خانزاده بیگم که نسبش به خانزادگان ترمذ میرسد. 5- لطیف بیگم بنت امیر احمد حاجی. 6- حبیبه سلطان بیگم برادرزاده ٔ سلطان ارغون. (از حبیب السیر ج 4 ص 99 چ کتابخانه ٔ خیام).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر