معنی خاله زاده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خاله زاده. [ل َ / ل ِ دَ / دِ] (اِ مرکب، ن مف مرکب) پسرخاله. دختر خاله. خاله زا (به اصطلاح اهل گیلان): فرعون تو را میخواهد به بدل قبطی بکشدو آنمرد خاله زاده ٔ فرعون بود. (قصص الانبیاء ص 92).
- امثال:
خاله ام زائیده خاله زام هو کشیده.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر