معنی خاطر سپردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

خاطر سپردن. [طِ س ِ پ ُ دَ] (مص مرکب) دل باختن. علاقمند شدن:
گرت هزاربدیعالجمال پیش آید
ببین و بگذر و خاطر به هیچ یک مسپار.
سعدی.
- به خاطر سپردن، بیاد سپردن. حفظ کردن. فراموش نکردن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر