معنی خارخروس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خارخروس. [خ ُ] (اِ مرکب) سیخک پای خروس. صیصه، صیصیه، شوکه الدیک. (اقرب الموارد) (تاج العروس) (منتهی الارب) (المنجد). رجوع به صیصه و صیصیه شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.