خائم در لغت نامه دهخدا - جدول یاب
جدول یاب باشگاه حل جدول مسابقه جدول واژه های پیشنهادی درخواست معنی امکانات سایت وبلاگ جدول یاب فال حافظ استخاره آب و هوا نظرسنجی ها اوقات شرعی کشور های جهان
قوانین | تماس با ما | درباره ما

خائم در لغت نامه دهخدا

لغت نامه دهخدا

خائم. [ءِ] (ع ص) (از: خ َی َم َ) حیله گر. (منتهی الارب). حیله باز و غدار. (ناظم الاطباء). || ترسان و جبان. (ناظم الاطباء).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر
خائم: خائم. [ءِ] (ع ص) (از: خ َی َم َ) حیله گر. (منتهی الارب). حیله باز و غدار. (ناظم الاطباء). || ترسان و...