معنی حیقال در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
حیقال. (ع مص) حوقله. حوقال. بازماندن پیر از جماع بسبب پیری. (منتهی الارب) (آنندراج):
یا قوم قد حوقلت او دنوت
و بعد حیقال الرجال موت.
رجوع به حوقله و حوقال شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.