معنی حکیم نزاری قهس... در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

حکیم نزاری قهستانی. [ح َ ن ِ ی ِ ق ُ هََ / هَِ] (اِخ) اصلش از بیرجند قهستان بود و به نزار اسماعیلی ارادت داشت. او راست: کتاب دستورنامه. وی در سال 695 هَ. ق. درگذشت. با شیخ سعدی صحبت داشت. از اوست:
بسیار عمرها و بسی روزگارها
بگذشت و کارها به نگشت از قرارها
وضعی نهاده اند ز مبدای کن فکان
کان وضع مندرس نشود در هزارها
زد منجنیق دور بسی چرخ تیز گرد
برجی هنوز رخنه نشد زان حصارها
بر نقطه ٔ وجود که عشق است نام آن
از ذوق می کنند فلکها مدارها
بسیار خشت کالبد جان آدمی
برهم نهاده دهر و فروریخت بارها
دانی چراست اینهمه اضداد و اختلاف
تا عاقلان بدور کنند اعتبارها
کز خاک خون سرشته بیچاره آدمی
باد فنا چگونه برآرد دمارها.
نگاه میکنم از هرچه آفرید خدای
مرا سه چیز خوش آمد در این بهشت سرای
یکی سماع و دوم باده و سیم شاهد
که اختیار همین هر سه کرد عالی رای.
رجوع به مجمع الفصحا ج 1 ص 607 شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر