معنی حوقلة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

حوقله. [ح َ ق َ ل َ] (ع مص) درو کردن. || بازماندن پیر از جماع بسبب پیری. || مانده شدن و ضعیف گردیدن. (منتهی الارب). سخت پیر شدن و عاجز شدن از جماع. (مهذب الاسماء). || لا حول و لا قوه الا باﷲ گفتن. || بشتاب رفتن. || گام نزدیک نهادن. || خفتن. || سپس رفتن. || دست نهادن پیران بر تهیگاه هنگام خرامیدن. || (اِ) قاروره ٔ درازگردن که با مشک دارند. || نره ٔ سست بیکار. (منتهی الارب).

فرهنگ فارسی آزاد

حَوْقَلَه، « لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ اِلّا بالله » گفتن،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر