معنی حواله در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(حَ لِ یا لَ) [ع. حواله] نک حوالت.
آنچه به کسی واگذار میشود یا به عهدۀ کسی محول میگردد،
پول یا جنسی که به موجب نوشتهای به کسی واگذار میشود تا از فرد دیگری بگیرد، برات،
* حواله دادن: (مصدر متعدی)
پرداخت پول یا جنسی را بهعهدۀ کسی گذاشتن،
نوشته بهدست کسی دادن که برود پولی یا جنسی را از دیگری بگیرد،
برات، حوالت، واگذاری، محول
(مصدر) سپردن، (اسم) آنچه بکسی واگذار گردد چیزی که بعهده دیگری محول شود، پول یا جنسی که بموجب نوشته ای بشخصی واگذار شود تا از دیگری دریافت دارد. چک، سپرده، سپردن