معنی حنبج در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
حنبج. [حِم ْ ب ِ] (ع اِ) شپش. (منتهی الارب) (آنندراج). قمل. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
حنبج. [حُم ْ ب ُ] (ع ص) سطبر پرگوشت. (منتهی الارب) (آنندراج). ستبر پرگوشت. (ناظم الاطباء). حُنابِج. ضخم. (اقرب الموارد).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.