معنی حمله کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

تازیدن، تاختن

مترادف و متضاد زبان فارسی

تاختن، تعرض کردن، تهاجم آوردن، یورش بردن، شبیخون زدن، تک کردن،
(متضاد) پاتک کردن، تقبیح کردن، پرخاش کردن، پریدن، سرزنش کردن، به باد انتقاد گرفتن، انتقاد کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) حمله آوردن

پیشنهادات کاربران

تاخت بردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر