معنی حلال زاده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
حلال زاده. [ح َ دَ] (ص مرکب) کسی که نطفه اش از راه مشروع منعقد شده باشد:
حلال زاده ٔ صورت چه سود زآنکه فعالش
در آزمایش معنی باصل باز بخواند.
خاقانی.
کای پاک دل حلال زاده
بردار که هستم اوفتاده.
نظامی.
صاحب هنری حلال زاده
هم خاسته و هم اوفتاده.
نظامی.
الحق امنای مال ایتام
همچون تو حلال زاده بایند.
سعدی.
(حَ. دِ) [ع - فا.] (ص مر.) فرزندی که انعقاد نطفه وی به طریق مشروع انجام گرفته باشد. مق. حرام زاده.
کسی که پدر و مادرش به طریق مشروع با هم ازدواج کرده باشند، فرزندی که از ازدواج شرعی به دنیا آمده است،
(صفت) فرزندی که انعقاد نطقه وی بطریق مشروع انجام گرفته باشد مقابل حرام زاده. آنکه نطفه اش از راه مشروع منعقد شده باشد