معنی حق گزاری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

حق گزاری. [ح َ گ ُ] (حامص مرکب) ادای حق. شکران: و ذکر حریت و حق گزاری او بدان مخلد گردانیده اند. (کلیله و دمنه).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر