معنی حصون در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

حصون. [ح َ] (ع ص) مرد پرهیزکار. (غیاث از لطایف).

حصون. [ح ُ] (ع اِ) ج ِ حصن. (ترجمان عادل). دزها. دژها. قلعه ها: معاقل و حصون هند بر دست لشکر او زیر و زبر گردید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1272 هَ. ق. ص 417).
پاک بنائی که برسازد حصون
در جهان غیب از گفت و فسون.
مولوی.
راه لذت از درون دان نی برون
ابلهی دان جستن از قصر و حصون.
مولوی.

فرهنگ معین

(حُ) [ع.] (اِ.) جِ حصن، دژها، پناهگاه ها.

فرهنگ عمید

حصن

فرهنگ فارسی هوشیار

قلعه ها، دژها مرد پرهیزگار مرد پرهیزگار

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر