معنی حسین آباد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از بخش شهداد شهرستان کرمان.22هزارگزی شمال خاوری شهداد. سر راه مالرو کشیت به دهو. سکنه یک خانوار. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت. چهارهزارگزی خاور ساردوئیه، سه هزارگزی شمال راه مالرو بافت به ساردوئیه. سکنه 8 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان بلورد بخش مرکزی شهرستان سیرجان. 45هزارگزی جنوب خاوری سعیدآباد. 5هزارگزی جنوب بلورد. سکنه 9 تن. مزارع اصغرآباد، جبروئیه جزو این ده است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان سعیدآباد بخش مرکزی شهرستان سیرجان. 10هزارگزی باختر سعیدآباد. سر راه مالرو کریم آباد به زیدآباد. سکنه 20 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان گاوگان بخش جبال بارز شهرستان جیرفت. 100هزارگزی جنوب خاوری مسکون. 6هزارگزی جنوب راه مالرو سبزواران به کروک. سکنه 10 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان مسکون بخش جبال بارز شهرستان جیرفت.15هزارگزی خاوری مسکون. ده هزارگزی شمال راه دلفارد به مسکون. سکنه 8 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان گوربخش ساردوئیه شهرستان جیرفت. 50هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه. دوهزارگزی جنوب راه مالرودارزین. سکنه 21 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است ازدهستان سرویزن بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت. 15هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه. سر راه مالرو جیرفت به ساردوئیه. سکنه 7 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان گروه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت. سی هزارگزی خاور ساردوئیه سر راه ساردوئیه به راین. سکنه 20 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان گروه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت. 15هزارگزی شمال خاوری ساردوئیه. چهارهزارگزی خاور راه فرعی راین به ساردوئیه. سکنه 12 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان گروه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت. 20هزارگزی خاور ساردوئیه. 15هزارگزی خاور راه فرعی راین به ساردوئیه. سکنه 4 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده مرکز دهستان قلعه گنج بخش کهنوج شهرستان جیرفت. 72هزارگزی جنوب کهنوج، سر راه مالرو مارز به کهنوج. سکنه 30 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان ده تازیان بخش مشیز شهرستان سیرجان. 65هزارگزی خاور بردسیر. سر راه مالرو چهارطاق. ده تازیان. سکنه 18تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان منوجان بخش کهنوج شهرستان جیرفت 85هزارگزی جنوب کهنوج. سه هزارگزی خاور فرعی کهنوج به میناب. سکنه 40 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان منوجان بخش کهنوج شهرستان جیرفت 30هزارگزی جنوب کهنوج، هفت هزارگزی باختر راه فرعی کهنوج به میناب. سکنه 10 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان حکم آباد بخش صفی آبادشهرستان سبزوار. 35هزارگزی جنوب باختری صفی آباد شمال شوسه ٔ سلطان آباد به نقاب. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل. دارای 520 تن سکنه میباشد. ترکی و فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، چغندر، پنبه، زیره، کنجد. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان آزادوار بخش جغتای شهرستان سبزوار واقع در 32هزارگزی شمال باختری جغتای و 5هزارگزی شمال راه آهن. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل. دارای 520 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، پنبه. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه اتومبیل رو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان باشتین بخش داودزن شهرستان سبزوار واقع در 60هزارگزی جنوب خاوری داودزن و 12هزارگزی جنوب شوسه ٔ عمومی طهران، ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل. دارای 575 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، پنبه. اهالی به کشاورزی، کرباس بافی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار، واقع در هفت هزارگزی جنوب باختری سبزوار و کنار کال شور. ناحیه ای است واقع در جلگه. گرمسیر. دارای 180 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا زیره. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان نیگنان بخش بشرویه شهرستان فردوس واقع در 25هزارگزی شمال باختری بشرویه و سه هزارگزی خاور شوسه ٔ عمومی بشرویه به نیگنان. ناحیه ای است واقع در جلگه، گرمسیر. دارای 16 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان اصفاک بخش بشرویه شهرستان فردوس واقع در 36هزارگزی شمال باختری بشرویه، سر راه مالرو عمومی نیکنان به زین آباد. ناحیه ای است واقع در دامنه. گرمسیر. دارای 17 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان اسحاق آباد بخش قدمگاه شهرستان نیشابور. 12هزارگزی جنوب خاوری قدمگاه، سر راه مالرو عمومی باغشن به اسحاق آباد. ناحیه ای است واقع در جلگه، شوره زار، گرمسیر. دارای 278 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. واقع در هفت هزارگزی جنوب باختری نیشابور. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل. دارای 58 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی گذران میکنند و نیز در زمستان برای کارگری به نیشابور میروند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان بلورد بخش مرکزی شهرستان سیرجان. 56هزارگزی خاور سعیدآباد، سر راه مالرو بلورد به کمال آباد. سکنه 18 تن. مزارع اکبرآباد، شفگ، فریزن علیا و فریزن سفلی جزء این ده است. ساکنین از طایفه ٔ بچاقچی است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده. از دهستان زیدآباد بخش مرکزی شهرستان سیرجان. 35هزارگزی شمال سعیدآباد. سه هزارگزی باختر زیدآباد به خاتون آباد. سکنه 25 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد واقع در 32هزارگزی جنوب باختری اسفراین و چهل وپنج هزارگزی باخترشوسه ٔ عمومی بجنورد به اسفراین. ناحیه ای است واقع در جلگه، گرمسیر. دارای 154 تن سکنه میباشد. کردی و فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی، مالداری و قالیچه بافی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان باغین بخش مرکزی شهرستان کرمان. سی هزارگزی جنوب باختری کرمان. یک هزارگزی شوسه ٔ کرمان به تهران. سکنه 50 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) (محمدحسن خان) دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت. 10هزارگزی جنوب خاوری سبزواران. سه هزارگزی خاور راه سبزواران به کهنوج. جلگه. گرمسیر مالاریایی. سکنه 93 تن. زبان فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، برنج. شغل اهالی زراعت. راه مالرو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد.[ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش زرند شهرستان کرمان. یک هزارگزی جنوب زرند. سر راه فرعی زرند به کرمان. جلگه. معتدل. سکنه 90 تن. زبان فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، پنبه، پسته. شغل اهالی زراعت. راه مالرو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان شمیل بخش مرکزی شهرستان بندرعباس. 65هزارگزی شمال خاوری بندرعباس. دوهزارگزی جنوب راه فرعی میناب به بندرعباس. جلگه، گرمسیر. سکنه 90 تن. زبان فارسی.آب آن از رودخانه. محصول آنجا خرما، غلات. شغل اهالی زراعت. راه مالرو. (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان حتکن بخش زرند شهرستان کرمان. هفتادهزارگزی شمال خاوری زرند. سر راه مالرو چترود به راور. کوهستانی. سردسیر. سکنه 60 تن. زبان فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، حبوبات. شغل اهالی زراعت. راه مالرو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان. هشتادهزارگزی شمال باختری راور. 35هزارگزی شمال راه فرعی کوهبنان به راور. سکنه 35 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان. هشتادهزارگزی باختر راور. شش هزارگزی جنوب راه فرعی کوهبنان به یزد. سکنه 20 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان.50هزارگزی شمال باختری راور. کنار راه فرعی راور به کوهبنان. سکنه 20تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از بخش شهداد شهرستان کرمان. هفده هزارگزی خاور شهداد. سر راه مالرو کشیت به دهو. سکنه 5 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان درختنگان بخش مرکزی شهرستان کرمان. هیجده هزارگزی شمال خاوری کرمان. سه هزارگزی خاور راه مالرو شهداد به کرمان. سکنه یک خانوار. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است ازدهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان. سی هزارگزی جنوب باختری کرمان. شش هزارگزی جنوب راه فرعی زرند به کرمان. سکنه 8 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت. 18هزارگزی جنوب سبزواران. کنار رودخانه ٔ هلیل. سکنه 30 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان. 16هزارگزی شمال باختری کرمان سر راه فرعی زرند به کرمان. سکنه 40 تن. (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان کوشک بخش بافت شهرستان سیرجان. هفتادوپنج هزارگزی جنوب خاوری بافت سر راه مالرو ده سرد به کوشک. سکنه 31 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان کوشک بخش بافت شهرستان سیرجان. 67هزارگزی جنوب خاوری بافت. چهارهزارگزی خاور راه فرعی بافت به اسفندفه. سکنه 4 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان دشت آب بخش بافت شهرستان سیرجان. 26هزارگزی جنوب بافت. سر راه مالرو بافت به دشت آب. کوهستانی.سردسیر. سکنه 25 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان ازروئیه بخش بافت شهرستان سیرجان. 130هزارگزی جنوب بافت. چهارهزارگزی جنوب راه فرعی دولت آباد به علی آباد. سکنه 20 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان نیکشهر شهرستان چاه بهار. 15هزارگزی جنوب باختری نیکشهر. شش هزارگزی باختر شوسه ٔ چاه بهار به نیکشهر. سکنه 45 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از بخش نیکشهر شهرستان چاه بهار 14هزارگزی جنوب باختری نیکشهر، شش هزارگزی باختر شوسه چهاربهار به نیکشهر. سکنه 45 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان لادیز بخش میرجاوه شهرستان زاهدان. 12هزارگزی جنوب باختری میرجاوه، یک هزارگزی شمال راه فرعی میرجاوه به خاش. سکنه 45 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان تمین بخش میرجاوه شهرستان زاهدان. 51هزارگزی جنوب باختری میرجاوه. 5هزارگزی خاور فرعی میرجاوه به خاش. سکنه 45 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان خنامان شهرستان رفسنجان. 55هزارگزی خاور رفسنجان. 13هزارگزی شمال رفسنجان به کرمان. سکنه 35 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان سرولایت شهرستان نیشابور واقع در سی هزارگزی باختر چکنه بالا. ناحیه ای است کوهستانی ولی معتدل. دارای 171 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی و کرباس بافی گذران میکنند. راه اتومبیلرو است. معدن سنگ مس دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان رستاق بخش خلیل آباد شهرستان کاشمر واقع در 5هزارگزی جنوب خاوری خلیل آباد و 5هزارگزی جنوب شوسه ٔ عمومی کاشمر به بروسکن. ناحیه ای است واقع در جلگه. گرمسیر. دارای 273 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند و از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، زیره، پنبه، انگور. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) (سلطان آباد) دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت. 25هزارگزی خاوری سبزواران. کنار رودخانه ٔ هلیل. جلگه. گرمسیر مالاریایی. سکنه 98 تن. زبان فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، برنج. شغل اهالی زراعت. راه مالرو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان فریمان بخش فریمان شهرستان مشهد واقع در 16هزارگزی شمال فریمان سر راه شوسه ٔ قدیمی مشهد به فریمان. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل. دارای 222 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، پنبه. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه اتومبیل رو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه. واقع در شش هزارگزی شمال خاوری کدکن. ناحیه ای است واقع در دامنه و معتدل. دارای 95 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی و کرباس بافی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. با اصطلاح محلی حاجی آباد نیز میگویند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان چناران بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. واقع در 68هزارگزی باختر مشهد و 5هزارگزی شمال شوسه ٔ عمومی مشهد به قوچان. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل. دارای 128 تن سکنه میباشد. فارسی، کردزبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، چغندر. اهالی به کشاورزی، قالیچه بافی و مالداری گذران میکنند. راه فرعی به شوسه دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان چناران بخش حومه ٔ شهرستان مشهد.واقع در 65هزارگزی شمال باختری مشهد و 12هزارگزی جنوب شوسه ٔ قوچان به مشهد. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل. دارای 127 تن سکنه میباشد. فارسی و کردزبانند. از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات، بنشن. اهالی به کشاورزی، قالیچه بافی و مالداری گذران میکنند. راه فرعی به شوسه دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان چولایی خانه بخش حومه ٔ شهرستان مشهد واقعدر 51هزارگزی شمال شوسه ٔ قوچان به مشهد. ناحیه ای است واقع در دره، سردسیر. دارای 116 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب می شود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی، قالیچه بافی و مالداری گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان صالح آباد بخش جنت آباد شهرستان مشهد واقع در 11هزارگزی شمال باختری صالح آباد و هشت هزارگزی شمال شوسه ٔ عمومی مشهد به صالح آباد. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل. دارای 161 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، پنبه.اهالی به کشاورزی، قالیچه بافی، مالداری گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان گلمکان بخش طرقیه ٔ شهرستان مشهد واقع در 38هزارگزی شمال باختری طرقیه و یک هزارگزی باختر شوسه ٔ قدیمی مشهد به قوچان. ناحیه ای است واقع در دامنه ولی معتدل. دارای 92 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، بنشن. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان بالاولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد واقع در 63هزارگزی باختر طیبات. ناحیه ای است واقع در دامنه ولی معتدل. دارای 714 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، بنشن. اهالی به کشاورزی، مالداری گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان میان تکاب بخش بجستان شهرستان گناباد واقع در یازده هزارگزی جنوب خاوری بجستان و سه هزارگزی خاور شوسه ٔ عمومی بجستان به فردوس. ناحیه ای است کوهستانی ولی گرمسیر خشک. دارای 58 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب مشود. محصولات آنجا غلات، ارزن، زیره. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان بیوه ژن بخش فریمان شهرستان مشهد واقع در 60هزارگزی شمال باختری فریمان و 2هزارگزی خاور شوسه ٔ عمومی مشهد به تربت حیدریه. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل. دارای 243 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، چغندر. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو است و از جنوب شاه تقی میتوان اتومبیل برد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) قصبه از دهستان بزررود بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان کنار شهر جلگه، معتدل. سکنه 3500 تن. زبان فارسی. آب آن از رودخانه و چاه. محصول آنجا غلات، انگور، سیب زمینی، سر درختی، صیفی. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان: پارچه و قالی بافی. دبستان و در حدود 50 باب دکان دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. واقع در 43هزارگزی شمال باختری مشهد. سر راه شوسه ٔ مشهد به قوچان. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل. دارای 83 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی، مالداری گذران میکنند. راه اتومبیل رو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان جرقویه بخش حومه ٔ شهرستان شهرضا. 44هزارگزی شمال خاور شهرضا کنار راه حسین آباد به نصیرآباد. جلگه، معتدل. سکنه 1345 تن. زبان فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، پنبه. شغل اهالی زراعت. راه ماشین رو. دبستان و در حدود 8 باب دکان دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان رستاق بخش اشکذر شهرستان یزد. شش هزارگزی شمال اشکذر متصل به شوسه ٔ یزد به اردکان. جلگه. معتدل. سکنه 984 تن. زبان زرتشتی، فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، انار، صیفی، پنبه، شلغم، چغندر، برنج. شغل اهالی زراعت. صنایع دستی زنان: کرباس بافی. راه ماشین رو. دبستان دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان اشترجان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان. شش هزارگزی خاور فلاورجان 20هزارگزی شمال شوسه ٔ شهرکرد به اصفهان. جلگه، معتدل. سکنه 3960 تن. زبان فارسی. آب آن از زاینده رود. محصول آنجا غلات، صیفی. شغل اهالی زراعت. صنایع دستی زنان: کرباس بافی. راه فرعی. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده از دهستان کرچمبو بخش داران شهرستان فریدن 25هزارگزی شمال داران، 5هزارگزی شوسه ازنا به اصفهان. جلگه، سردسیر. سکنه 304 تن. زبان ترکی، فارسی. آب آن از چشمه و قنات. محصول آنجا غلات، حبوبات، گزانگبین. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی: جاجیم و قالیبافی. راه ماشین رو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان پشتکوه بخش نیر شهرستان یزد 20هزارگزی شمال باختر نیر 13500هزارگزی راه نیر به ابرقو. جلگه، گرمسیر مالاریایی. سکنه 230 تن. زبان فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، توتون، شلغم، سیب زمینی. شغل اهالی زراعت. صنایع دستی زنان: کرباس بافی. راه ماشین رو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان میانکوه بخش مهریز شهرستان یزد 22هزارگزی باختر مهریز. کنار راه حسین آباد به مهریز. کوهستانی.معتدل. سکنه 160 تن. زبان فارسی. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت. صنایع دستی زنان: کرباس بافی. راه مالرو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان براآن. بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان. 28هزارگزی جنوب خاوری اصفهان. دوهزارگزی شمال زاینده رود. جلگه، معتدل. سکنه 142 تن. زبان فارسی. آب آن از زاینده رود و چاه. محصول آنجا غلات، پنبه، صیفی. شغل اهالی زراعت، گله داری. راه ماشین رو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده از بخش ابرقو شهرستان یزد. 9هزارگزی جنوب خاور ابرقو، 7هزارگزی جنوب راه فرعی ابرقو به فخرآباد وسر یزد. جلگه، معتدل. مالاریایی.سکنه 129 تن. زبان فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، پنبه، تره بار. شغل اهالی زراعت. صنایع دستی: قالیبافی. راه فرعی. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش کوهپایه ٔ شهرستان اصفهان. 42هزارگزی شمال باختر کوهپایه، 25هزارگزی شمال شوسه ٔ اصفهان به یزد. کوهستانی. معتدل. سکنه 40 تن. زبان فارسی. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) مزرعه ٔ کوچکی است از دهستان سمیرم پائین بخش حومه ٔ شهرستان شهرضا. دوهزارگزی باختر شهرضا، 8هزارگزی راه ماشین رو شهرضا به قمبران. جلگه، معتدل. سکنه سه تن. زبان فارسی. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان رودمیان خواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه. واقع در شش هزارگزی شمال باختری قصبه رود و 2هزارگزی باختر شوسه ٔ عمومی تربت حیدریه به نیازآباد. ناحیه ای است واقع در جلگه، گرمسیر. دارای 60 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، پنبه. اهالی به کشاورزی، گله داری، کرباس بافی گذران میکنند. راه اتومبیل رو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان قیس آباد بخش خوسف شهرستان بیرجند واقع در 45هزارگزی خاور خوسف و 8هزارگزی خاور قیس آباد ناحیه ای است واقع در جلگه. گرمسیر. دارای 25 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی و کرباس بافی گذران می کنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد. واقع در 24هزارگزی شمال باختری مشهد. ناحیه ای است واقع درجلگه ولی معتدل. دارای 272 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، چغندر.اهالی به کشاورزی، مالداری، قالیچه بافی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان پائین رُخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه واقع در 25هزارگزی شمال کدکن و سه هزارگزی خاور دهنو، ناحیه ای است واقع در جلگه. معتدل. دارای 152 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، پنبه. اهالی به کشاورزی، گله داری، کرباس بافی گذران میکنند. راه فرعی به شوسه دارد. مزرعه ٔ حیدرآباد جزء این ده است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند واقع در 53هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. ناحیه ای است واقع در جلگه. گرمسیر. دارای 69 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، بنشن، باغات. اهالی به کشاورزی، قالیبافی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند واقع در سی هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. ناحیه ای است واقع در جلگه، گرمسیر. دارای 79 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی، قالیبافی گذران میکنند. راه اتومبیل رو میباشند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان طبس مسینابخش درمیان شهرستان بیرجند واقع در 41هزارگزی جنوب خاوری درمیان. سر راه شوسه ٔ دستگرد به درح. ناحیه ای است واقع در جلگه، گرمسیر. دارای 27 تن سکنه میباشد.فارسی زبانند. از قنات مشروب می شود. محصولات آنجا غلات، بنشن. اهالی به کشاورزی و مالداری گذران میکنند. راه اتومبیل رو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند واقع در هیجده هزارگزی شمال باختری بیرجند. ناحیه ای است کوهستانی، گرمسیر. دارای 21 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان زهان بخش قاین شهرستان بیرجند واقع در 53هزارگزی خاور قاین. ناحیه ای است واقع در جلگه. گرمسیر. دارای 11 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان زهان بخش قاین شهرستان بیرجند واقع در 97هزارگزی خاور قاین. کنار راه شوسه ٔ قاین به یزدان. ناحیه ای است کوهستانی ولی گرمسیر. دارای 191 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی، مالداری گذران میکنند. راه اتومبیل رو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان عربخانه بخش شوسف شهرستان بیرجند واقع در 53هزارگزی شمال باختری شوسف. سر راه مالروعمومی شوسف. ناحیه ای است کوهستانی ولی گرمسیر. دارای 31 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان مومن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند واقع در 44هزارگزی باختر درمیان و هفت هزارگزی شمال شوسه ٔ عمومی بیرجند به زاهدان. ناحیه ای است واقع در دامنه. گرمسیر. دارای 54 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، شلغم. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه واقع در 37هزارگزی شمال خاوری کدکن و چهارهزارگزی باختر شوسه ٔ عمومی مشهد به زاهدان. ناحیه ای است واقع در دشت ولی معتدل. دارای 165 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، خشکبار. اهالی به کشاورزی، گله داری و کرباس بافی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. مزرعه ٔ آق کمر جزو این ده است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان دره گز واقع در سه هزارگزی جنوب باختری دره گز و سه هزارگزی باختر شوسه ٔ عمومی قوچان به دره گز. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل. دارای 744 تن سکنه میباشد. ترک زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، پنبه. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه فرعی به شوسه دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان زمج بخش ششتمد شهرستان سبزوار واقع در 12هزارگزی خاور ششتمد. سر راه ارابه رو سبزوار به دستگرد. ناحیه ای است واقع در دامنه و معتدل. دارای 118 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، بنشن. اهالی به کشاورزی، کرباس بافی گذران میکنند. راه اتومبیل رو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان فیض آباد بخش فیض آباد محولات شهرستان تربت حیدریه واقع در نه هزارگزی شمال خاوری فیض آباد محولات. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل. دارای 9 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان پائین خواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه. واقع در 54هزارگزی جنوب قصبه رود. سر راه مالرو عمومی نیازآباد به شاهرخت. ناحیه ای است واقع در جلگه و گرمسیر. دارای 250 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، پنبه. اهالی به کشاورزی، گله داری، قالیچه و کرباس بافی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. از نیازآبادمیتوان اتومبیل برد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان خانکوک بخش حومه ٔ شهرستان فردوس واقع در شش هزارگزی شمال فردوس و هفت هزارگزی باختر شوسه ٔ عمومی بجستان به فردوس. ناحیه ای است واقع در جلگه و گرمسیر. دارای 141 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، پنبه، ارزن. اهالی به کشاورزی، مالداری گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان رشخوار بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه واقع در سه هزارگزی جنوب خاوری رشخوار و 2هزارگزی شمال شوسه ٔ عمومی رشخوار به سلامی. ناحیه ای است واقع در جلگه، گرمسیر. دارای 569 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، بادام، بنشن، پنبه. اهالی به کشاورزی و گله داری، کرباس و شال بافی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان زوارم بخش شیروان شهرستان قوچان واقع در هشت هزارگزی جنوب باختری شیروان و 2هزارگزی شمال مالرو عمومی شیروان به زوارم ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل. دارای 726 تن سکنه میباشد. ترک زبانند. از رودخانه و چشمه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، بنشن، میوه جات و انگور. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو میباشد.یک باب دبستان دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان شامگان بخش ششتمد شهرستان سبزوار واقع در جلگه، گرمسیر. دارای 330 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. واقع در 15هزارگزی خاور مشهد و 2هزارگزی جنوب کشف رود. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل. دارای 116 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، بنشن. اهالی به کشاورزی، قالیچه بافی و مالداری گذران میکنند. راه اتومبیل رو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد.[ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد واقع در 24هزارگزی شمال خاوری مشهد.ناحیه ای است واقع در جلگه ولی سردسیر. دارای 239 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از رودخانه و قنات مشروب میشود. اهالی به کشاورزی و مالداری گذران میکنند. راه اتومبیل رو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان گل فریز بخش خوسف شهرستان بیرجند. ناحیه ای است واقع در 25هزارگزی جنوب خاوری خوسف و 12هزارگزی شمال باختری گل فریز. ناحیه ای است کوهستانی ولی معتدل. دارای 30 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب می شود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان پائین جام بخش تربت جام شهرستان مشهد واقع در 18هزارگزی جنوب خاوری تربت جام سر راه مالرو عمومی تربت جام به قلعه ٔ حمام. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل. دارای 52 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. پنبه. اهالی به کشاورزی و مکاری گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان سبلوئیه بخش زرند شهرستان کرمان. 30هزارگزی جنوب زرند. 14هزارگزی خاوری زرند. رفسنجان. کوهستانی. سردسیر. سکنه 94 تن. زبان فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، حبوبات. شغل اهالی زراعت. راه مالرو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان کشکوئیه شهرستان رفسنجان. 11هزارگزی خاور شوسه ٔ رفسنجان به یزد. جلگه.سردسیر. سکنه 100 تن. زبان فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، پسته، لبنیات، پنبه. شغل اهالی زراعت، گله داری. راه فرعی. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س َ] (اِخ) دهی است جزء دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان تهران واقع در 21هزارگزی جنوب خاوری ورامین و دوهزارگزی ایستگاه راه آهن قلعه بلند. واقع در جلگه ولی معتدل. دارای 175 تن سکنه ٔ میباشد که فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولاتش: غلات، صیفی. اهالی به کشاورزی گذران می کنند راه مالرو دارد و از قلعه بلند ماشین میرود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان پائین خیابان بخش مرکزی شهرستان آمل. دشت. معتدل مرطوب مالاریایی.سکنه ٔ آن 80 تن. زبان مازندرانی و فارسی. آب آن از چشمه و تجرود هراز. محصول آنجا برنج، نیشکر. شغل اهالی زراعت. راه مالرو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان ملک بخش مرکزی شهرستان گرگان. 21هزارگزی خاور گرگان. دشت. معتدل. مرطوب مالاریایی. سکنه ٔ آن 580تن. زبان: فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا برنج، غلات، لبنیات، توتون سیگار. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان پارچه های ابریشمی و کرباس. امامزاده دارد. راه مالرو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان قره طقان بخش بهشهر شهرستان ساری. 16هزارگزی شمال باختری بهشهر. 6هزارگزی شمال ایستگاه رستم کلا. دشت. معتدل، مرطوب مالاریایی. سکنه ٔ آن 520 تن. زبان کردی، مازندرانی و فارسی. آب آن از رودخانه ٔ نکا آب بندان و چاه و محصول آنجا برنج، غلات، پنبه، کنجد، صیفی، تریاک. شغل اهالی زراعت. راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان کاشان. 93هزارگزی جنوب خاوری کاشان. شش هزارگزی ایستگاه راه آهن. جلگه. معتدل. سکنه ٔ آن 450 تن. زبان فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، پسته، تنباکو، شغل اهالی زراعت، قالی بافی. از طریق ابوزیدآباداتومبیل میتوان برد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان دامغان. نه هزارگزی جنوب خاوری دامغان. 6هزارگزی ایستگاه. جلگه. معتدل. سکنه ٔ آن 350 تن. زبان: فارسی. آب آن از چشمه علی. محصول آنجا غلات، پسته، پنبه، انگور، حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری، کرباس بافی. از طریق برم اتومبیل می توان برد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است جزء دهستان پشت بسطام بخش قلعه نو شهرستان شاهرود. 10هزارگزی جنوب قلعه نو دوهزارگزی باختر شوسه ٔ شاهرود به گرگان. جلگه. معتدل. سکنه ٔ آن 274 تن. زبان فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا بنشن، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه فرعی به شوسه دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از بلوک کلاتها و دهستان مرکزی بخش میامی شهرستان شاهرود. 22هزارگزی شمال خاوری میامی کنار راه آهن خراسان. دشت. معتدل. سکنه ٔ آن 200تن. زبان فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، لبنیات. راه فرعی دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان کچرستاق بخش مرکزی شهرستان نوشهر 2هزارگزی جنوب باختر شوسه ٔ المده به گلندرود. دشت. معتدل. مرطوب مالاریایی. سکنه ٔ آن 165 تن. زبان گیلکی و فارسی. آب آن از رودخانه ٔ کچسرود. محصول آنجا برنج، مختصر غلات، صیفی. شغل اهالی زراعت. راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل. 13هزارگزی شمال خاوری آمل. دشت. معتدل مرطوب مالاریایی. سکنه ٔ آن 100 تن. زبان مازندرانی و فارسی. آب آن از چشمه. محصول آنجا برنج، صیفی. شغل اهالی زراعت. راه مالرو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان میان دور بخش مرکزی شهرستان ساری چهارهزارگزی شمال خاوری ساری.دوهزارگزی شمال شوسه ٔ ساری به بهشهر. دشت. معتدل و مالاریایی. سکنه ٔ آن 90 تن. زبان مازندرانی و فارسی. آب آن از چشمه. محصول آنجا برنج، غلات، پنبه. شغل اهالی زراعت. راه مالرو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان اهلمرستاق بخش مرکزی شهرستان آمل. 5هزارگزی شمال باختری آمل. کنار شوسه ٔ آمل به محمودآباد. سکنه ٔ آن 50 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

حسین آباد.[ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان نردین بخش میامی شهرستان شاهرود. 24هزارگزی شمال نردین. کوهستانی. جنگلی، سردسیر مالاریایی. سکنه ٔ آن 900 تن. زبان ترکی، فارسی. آب آن از چشمه و رودخانه ٔ محلی. محصول آنجا غلات، بنشن، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری، نمدمالی. راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان وردیمه ٔ سورتیجی بخش چهاردانگه شهرستان ساری. 42هزارگزی شمال کیاسر. کوهستانی، جنگلی. معتدل مرطوب مالاریایی. سکنه ٔ آن 25 تن. زبان مازندرانی و فارسی. آب آن از چشمه وزارمرود. محصول آنجا برنج، غلات. شغل اهالی زراعت. راه مالرو. استخر طبیعی بزرگ دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) مزرعه ای است از دهستان ترود بخش مرکزی شهرستان شاهرود. 151هزارگزی جنوب باختری شاهرود. 53هزارگزی ترود. سکنه ٔ آن 20 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه. واقع در 39500گزی جنوب باختری مراغه در مسیر شوسه ٔ مراغه به میاندوآب. واقع در جلگه ولی معتدل و مالاریایی. دارای 614 تن سکنه میباشد. ترکی زبانند. از رودخانه ٔ مروی، قنات، چاه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، چغندر، کشمش، بادام. اهالی به کشاورزی جاجیم بافی گذران می کنند. راه شوسه میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 29هزارگزی شمال خاوری قره آغاج و 31هزارگزی جنوب شوسه ٔ مراغه به میاندوآب. ناحیه ای است کوهستانی. معتدل مالاریایی. و دارای 229 تن سکنه میباشد. ترک زبانند. آب آن از رودخانه ٔ آیدوغموش. محصول آنجا غلات، نخود و بزرک، زردآلو. اهالی به کشاورزی و جاجیم بافی گذران می کنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان آختاچی بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد واقع در 25هزارگزی جنوب خاوری و 26هزارگزی باختر شوسه ٔ بوکان به میاندوآب. ناحیه ای است کوهستانی. معتدل مالاریایی و دارای 212 تن سکنه میباشد. کردی زبانند. از چشمه مشروب می شود. محصولات آنجا: غلات، توتون، چغندر، حبوبات. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران می کنند. از صنایع دستی و جاجیم بافی. راه مالرو می باشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است جزء دهستان مواضع خان بخش ورزقان شهرستان اهر واقع در 19هزارگزی جنوب ورزقان و یازده هزارگزی شوسه ٔ تبریز به اهر. ناحیه ای است کوهستانی ولی معتدل. دارای 182 تن سکنه می باشد. ترک زبانند. از چشمه مشروب می شود. محصولات آنجا غلات، حبوبات. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران می کنند. راه مالرو می باشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان آختاچی بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد واقع در 31هزارگزی خاور مهاباد و یازده هزارگزی باختر بوکان به میاندوآب. ناحیه ای است کوهستانی. معتدل مالاریایی. دارای 148 تن سکنه میباشد. کردی زبانند. از چشمه مشروب می شود. محصولات آنجا غلات، توتون، چغندر قند. اهالی به کشاورزی و گله داری و صنایع دستی و جاجیم بافی گذران می کنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان چهاردولی بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 79هزارگزی جنوب خاوری مراغه مسیر شوسه ٔ شاهین دژ به میاندوآب. ناحیه ای است واقع درجلگه. معتدل مالاریایی. دارای 137 تن سکنه میباشد. ترک زبانند. از زرینه رود مشروب می شود. محصولات آنجا غلات، بادام، حبوبات، کرچک. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه شوسه میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش شاهین دژ شهرستان مراغه واقع در 23هزارگزی شاهین دژ و 15هزارگزی باختر ارابه رو شاهین دژ به تکاب. ناحیه ای است کوهستانی. معتدل سالم. دارای 85 تن سکنه می باشد. کردی زبانند. از چشمه مشروب می شود. محصولات آنجا غلات، کرچک، حبوبات است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران می کنند. راه مالرو میباشد. این ده را «همروله » نیز می گویند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان چایپاره بخش قره ضیاءالدین شهرستان خوی واقع در 21هزارگزی جنوب باختر خوی و چهارهزارگزی جنوب باختر ارابه رو قورل به کسیان. ناحیه ای است واقع در دره. معتدل مالاریایی. دارای 70 تن سکنه میباشد. کردی زبانند. از چشمه مشروب میشود. محصول آنجا غلات. اهالی به کشاورزی وگله داری گذران میکنند. راه مالرو میباشد. این ده را«دوزن » نیز مینامند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) معروف به حسین آباد حاجی علینقی. دهی است از دهستان دامنکوه بخش حومه ٔ شهرستان دامغان. 12هزارگزی خاور دامغان 2هزارگزی شوسه ٔ دامغان به شاهرود. جلگه. معتدل. سکنه ٔ آن 600 تن. زبان: فارسی. آب آن از قنات. محصولات آنجا غلات، پسته، میوه جات، پنبه، انگور. شغل اهالی زراعت. راه فرعی دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان فومن. دوهزارگزی جنوب فومن.جلگه. معتدل، مرطوب مالاریایی. سکنه ٔ آن 593 تن. زبان گیلکی، طالشی. آب آن از استخر و قلعه رودخان. محصول آنجا برنج، توتون سیگار. شغل اهالی زراعت، شال بافی. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است، مرکز دهستان حسین آباد بخش حومه ٔ شهرستان سنندج. واقع در 49هزارگزی شمال خاور سنندج 53هزارگزی جنوب دیواندره کنار راه شوسه ٔ سنندج به دیواندره. ناحیه ای است کوهستانی سردسیر. دارای 500 تن سکنه می باشد. کردی زبانند. از رودخانه و چشمه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، حبوبات، قلمستان، میوه جات، لبنیات، توتون، صیفی. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران می کنند. پاسگاه ژاندارمری، دبستان، دفتر ازدواج و طلاق، تلفن عمومی، قهوه خانه کنار شوسه دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

حسین آباد. [ح ُ س َ] (اِخ) دهی است جزء دهستان رستاق بخش خمین شهرستان محلات واقع در شش هزارگزی شمال خمین و 6هزارگزی راه عمومی. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل. دارای 308 تن سکنه میباشد. که فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، چغندر قند، پنبه، انگور، بن شن. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه فرعی به خمین دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

حسین آباد. [ح ُ س َ] (اِخ) ده کوچکی است از بخش کرج شهرستان تهران واقع در سه هزارگزی شمال خاور کرج سر راه چالوس. 18 تن سکنه ٔ دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

حسین آباد. [ح ُ س َ] (اِخ) دهی است جزء دهستان زهرا بخش بوئین شهرستان قزوین واقع در سه هزارگزی شمال بوئین. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل. دارای 408 تن سکنه میباشد که ترک زبانند. از دو رشته ٔ قنات و در بهار از رودخانه ٔ حاجی آباد مشروب میشود محصولات آنجا غلات، چغندرقند، بادام، میوه جات، پسته. اهالی به کشاورزی، قالی، گلیم، جاجیم بافی گذران میکنند. این ده مزرعه ای دارد بنام یوسف آباد. ماشین میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

حسین آباد. [ح ُ س َ] (اِخ) دهی است جزء دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین واقع در 60هزارگزی شمال ضیأآباد ناحیه ای است واقع در دامنه ولی معتدل. دارای 607 تن سکنه میباشد که ترکی و فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات دیمی، عدس. نخود، انگور، قیسی، بادام، لبنیات. اهالی به کشاورزی و قالی و گلیم و جاجیم بافی گذران می کنند. سر راه شوسه ٔ قزوین به رشت واقع و دو مهمانخانه و چهار درب دکان و ساختمان دولتی، راه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

حسین آباد. [ح ُ س َ] (اِخ) دهی است جزء دهستان دودانگه بخش ضیأآباد شهرستان قزوین. ناحیه ای است واقع در کوهستان ولی معتدل. دارای 328 تن سکنه میباشد که ترکی و فارسی زبانند. از قنات، چشمه در بهار از رودخانه ٔ ساج مشروب می شود. محصولاتش: غلات، میوه جات. اهالی به کشاورزی، قالی، گلیم، جاجیم بافی گذران میکنند. راه مالرو است و میتوان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

حسین آباد. [ح ُ س َ] (اِخ) دهی است جزء دهستان اراضی نیزار بخش حومه ٔ شهرستان قم واقع در 55هزارگزی جنوب باختر قم و سه هزارگزی باختر راه شوسه ٔ قم به اصفهان. ناحیه ای است واقع در جلگه، کنار رودخانه ٔ قم. سردسیر. دارای 360 تن سکنه میباشد که فارسی زبانند. از رودخانه ٔ قم مشروب میشود. محصولات آنجاغلات، یونجه. اهالی به کشاورزی، کرباس بافی گذران میکنند. راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

حسین آباد. [ح ُ س َ] (اِخ) ده کوچکی است ازدهستان طغرود بخش دستجرد شهرستان قم واقع در 28هزارگزی شمال خاوری دستجرد 9هزارگزی جنوب طغرود. دارای 10 تن سکنه میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

حسین آباد. [ح ُ س َ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان نیمور بخش حومه ٔ شهرستان محلات واقع در 16هزارگزی خاور محلات و 5هزارگزی شمال راه شوسه ٔ دلیجان - خمین. دارای 35 تن سکنه میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

حسین آباد. [ح ُ س َ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان حومه بخش دلیجان شهرستان محلات. واقع در 10هزارگزی شمال دلیجان و 2هزارگزی راه شوسه ٔ اصفهان به قم. ناحیه ای است واقع در دامنه. دارای 25 تن سکنه میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

حسین آباد. [ح ُ س َ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان گله زن بخش خمین شهرستان محلات واقع در 16هزارگزی خاور خمین کنار راه شوسه. ناحیه ای است واقع در جلگه. دارای 10 تن سکنه میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1) 0

حسین آباد. [ح ُ س َ] (اِخ) ده کوچکی است از بخش جعفرآباد شهرستان ساوه. دارای 25 تن سکنه میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1) 0

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش رودسر شهرستان لاهیجان. 5هزارگزی شمال خاوری رودسر کنار دریا. سکنه ٔ آن 80 تن. زبان، گیلکی فارسی. آب آن از نهر شلمان رود. محصول آنجا برنج. شغل اهالی زراعت. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).

حسین آباد. [ح ُ س َ] (اِخ) دهی است جزء بخش زرند شهرستان ساوه واقع در 36هزارگزی شمال ساوه و 2هزارگزی راه عمومی. سردسیر. دارای 120 تن سکنه میباشد. ترک زبانند. از قنات لب شور مشروب میشود.محصولات آنجا غلات، چغندر قند، پنبه، بستان. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه فرعی است و یک باب دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1) 0

حسین آباد. [ح ُ س َ] (اِخ) دهی است جزء بخش زرند شهرستان ساوه واقع در 5هزارگزی شمال باختر زرند و سه هزارگزی راه عمومی. سردسیر. دارای 793 تن سکنه میباشد. ترک و فارسی زبانند. از قنات لب شور مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، بنشن، چغندر قند، پنبه، کرچک، شاه دانه. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه فرعی دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

حسین آباد. [ح ُ س َ] (اِخ) دهی است جزء دهستان سلطانیه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان زنجان. 48هزارگزی خاور زنجان. سه هزارگزی راه شوسه ٔ قزوین به زنجان.کوهستانی، سردسیر. 460 تن سکنه ٔ آن ترک و فارس. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت، گلیم، جاجیم بافی است. به جاده شوسه راه فرعی دارد. مزرعه فخره جزء این ده است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است جزء دهستان فراهان بالا بخش فرمهین شهرستان اراک. هشت هزارگزی شمال فرمهین. هشت هزارگزی راه مالرو عمومی. کوهستانی. سردسیر. سکنه ٔ آن 412 تن. زبان: فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، بنشن، ارزن، پنبه، چغندر قند، سیب زمینی. شغل اهالی زراعت و گله داری، قالیچه بافی است. راه مالرو و از فرمهین اتومبیل میتوان برد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است جزء دهستان طارم پائین بخش سیردان شهرستان زنجان. 18هزارگزی جنوب خاوری سیردان. 18هزارگزی راه مالرو عمومی. کوهستانی. سردسیر. سکنه ٔ آن 400 تن. زبان: ترکی.آب آن از رودخانه ٔ رزان. محصول آنجا لوبیا، عسل، غلات. شغل اهالی زراعت، مکاری، گلیم، جاجیم بافی. راه مالرو و صعب العبور. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است جزء دهستان ابهررود بخش ابهر شهرستان زنجان. 27هزارگزی شمال ابهر. 18هزارگزی راه قزوین به زنجان. کوهستانی. سردسیر. سکنه ٔ آن 397 تن. زبان، ترکی. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، قلمستان، انگور، شغل اهالی زراعت، گله داری، قالیچه، گلیم، جاجیم بافی. راه مالرو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است جزء دهستان مشک آباد بخش فرمهین شهرستان اراک. 48هزارگزی جنوب فرمهین. سه هزارگزی راه مالرو عمومی. کوهستانی. سردسیر. سکنه ٔ آن 349 تن. زبان، فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، انگور، اشجار. شغل اهالی زراعت، گله داری، قالیچه بافی. راه مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است جزء دهستان غنی بیگلو بخش ماه نشان شهرستان زنجان. 27هزارگزی شمال خاوری ماه نشان دوهزارگزی راه مالرو عمومی. کوهستانی. سردسیر. سکنه ٔ آن 327 تن. زبان، ترکی. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت، قالیچه، گلیم، جاجیم بافی. راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).

حسین آباد. [ح ُس ِ] (اِخ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش آستانه ٔ شهرستان لاهیجان. در هزارگزی شمال آستانه و کنار شوسه ٔآستانه به رشت. جلگه. مرطوب مالاریایی. سکنه ٔ آن 302تن. زبان گیلکی، فارسی. آب آن از نهر حشمت رود از سفیدرود. محصول آنجا برنج، ابریشم، بادام زمینی. صیفی.شغل اهالی زراعت. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2) 0

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است جزء دهستان کزاز پائین بخش سربند شهرستان اراک. 24هزارگزی شمال آستانه. یک هزارگزی راه مالرو عمومی. کوهستانی. سردسیر. سکنه ٔ آن 182 تن. آب آن ازرودخانه ٔ کزاز. محصول آنجا غلات، چغندر قند، قلمستان، انگور، بنشن، میوه جات. شغل اهالی زراعت و گله داری، ژاکت، جاجیم بافی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) نام یکی از دهستانهای بخش حومه ٔ شهرستان سنندج. این دهستان در شمال شهر سنندج واقع و محدود است از طرف شمال به بخش دیواندره از شمال خاور به دهستان نجف آباد از خاور دهستان خسروآباد از جنوب خاور دهستان ییلاق از جنوب دهستان حسن آباد از باختر به دهستان های کلاترزان و ساران. وضع طبیعی: منطقه ای است کوهستانی. هواسردسیر و در تابستان معتدل میباشد. رودخانه ٔ قشلاق که از چهارهزارگزی خاور شهر سنندج میگذرد، در قسمت علیای دهستان از دره های امروله، کژی کران، باقل آباد، خرگه، گزان سرچشمه می گیرد، در تنگه کوهستانی به طرف جنوب جاری است راه شوسه ٔ فعلی سنندج به دیواندره در کنار این رودخانه احداث شده و راه جدید که فعلاً در دست ساختمان است از 6 الی 10هزارگزی خاور راه فعلی کشیده شده است. آبادیهای دهستان در طول دره های متعدد و کوهستانی واقع گردیده است. آب آنها از چشمه و رودخانه ها تأمین میشود. محصولات آنجا گندم، جو و لبنیات میباشد. و از نظر سازمان بخشداری، 35 آبادی دهستان (شهر سنندج تا حسن آباد) جزو بخش حومه، 39 آبادی دیگری جزو بخش دیواندره محسوب میگردد. این دهستان از 74 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده جمعیت آن در حدود 15 هزار تن است. مرکز دهستان آبادی حسین آباد در 49هزارگزی شمال خاور سنندج سر راه شوسه ٔ سنندج به سقز و قراء مهم آن بشرح زیر است: باینچوب، باباریز، امروله، خلیچیان، ماچگه سراب تامیش. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان واقع در 26هزارگزی شمال همدان و شش هزارگزی باختر شوسه ٔ همدان به تهران. ناحیه ای است واقع دردشت. سردسیر. دارای 742 تن سکنه میباشد و ترکی و فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، حبوبات، مختصر میوه جات، صیفی، لبنیات. اهالی به کشاورزی و قالیبافی اشتغال دارند. یک باب دبستان و نیز راه فرعی به شوسه دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

حسین آباد. [ح ُس ِ] (اِخ) دهی است از دهستان قهستان بخش مرکزی سیرجان. 25هزارگزی شمال خاوری سعیدآباد. سر راه شوسه کرمان به سیرجان. جلگه. سردسیر. سکنه 100 تن. زبان فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، حبوبات. شغل اهالی زراعت. راه مالرو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان تراکمه بخش کنگان شهرستان بوشهر واقع در 118هزارگزی جنوب خاور کنگان، کنار راه فرعی لار به گله دار. ناحیه ای است واقع در جلگه. گرمسیر و مالاریایی. دارای 100 تن سکنه میباشد. فارسی، ترکی زبانند. از چشمه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، انار، پیاز. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع در 12هزارگزی شمال باختر شیراز کنار راه شوسه ٔ شیرازبه اردکان. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل. دارای 195 تن سکنه. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود.محصولات آنجا غلات، حبوبات، چغندر، انگور. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان فسا واقع در 40هزارگزی خاور فسا و 5هزارگزی جنوب راه فرعی فسا به داراگویه. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل و مالاریایی. دارای 163 تن سکنه می باشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، پنبه. اهالی به کشاورزی، قالیبافی و گلیم بافی گذران میکنند. راه فرعی میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان رستم بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع در 35هزارگزی شمال باختر فهلیان کنار شوسه ٔ کازرون به بهبهان. ناحیه ای است واقع در دامنه. گرمسیر و مالاریایی. دارای 163 تن سکنه میباشد. فارسی و لری زبانند. از رودخانه ٔ تنگ شیب و چشمه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، برنج. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان جم بخش کنگان شهرستان بوشهر واقع در 64هزارگزی شمال خاور کنگان و یک هزارگزی جنوب راه عمومی کنگان به پشتکوه. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل و مالاریایی. دارای 161 تن سکنه. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، خرما، انار. اهالی به کشاورزی، گلیم بافی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان کامفیروز بخش اردکان شهرستان شیراز واقع در 53هزارگزی شمال خاور اردکان کنار راه فرعی پل خان به خانی من ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل و مالاریایی. دارای 152 تن سکنه میباشد. فارسی و لری زبانند. از رودخانه ٔکر مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، برنج. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان سلماس بخش مرکزی شهرستان کازرون واقع در 24هزارگزی شمال باختر کازرون و باختر رودخانه ٔ شاپور ناحیه ای است واقع در جلگه. گرمسیرو مالاریایی. دارای 148 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از رودخانه ٔ شاپور و چشمه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، برنج، صیفی جات. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع در 10هزارگزی جنوب خاور شیراز کنار راه فرعی شیراز به گشنکان. ناحیه ای است واقع در دامنه. معتدل و مالاریایی. دارای 145 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از چاه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، صیفی جات. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان اربعه بالا (علیا) بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد و کنار رودخانه ٔفیروزآباد. ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل و مالاریایی. دارای 115 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از رودخانه ٔ فیروزآباد و قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، برنج. اهالی به کشاورزی و گلیم بافی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان توابع ارسنجان بخش زرقان شهرستان شیراز واقع در 84هزارگزی خاوری زرقان و یک هزارگزی راه فرعی ارسنجان به کربال ناحیه ای است. واقع در جلگه ولی معتدل و مالاریایی. دارای 112 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، میوه جات، چغندر. اهالی به کشاورزی، قالیبافی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان خسویه بخش داراب شهرستان فسا واقع در سی هزارگزی جنوب داراب و شش هزارگزی راه عمومی داراب به حاجی آباد. ناحیه ای است واقع در جلگه. گرمسیر. دارای 89 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از رودخانه ٔ محلی مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، پنبه، خرما. اهالی به کشاورزی، قالیبافی گذران میکنند. راه فرعی میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان خنج بخش مرکزی شمال باختری لارکنار راه فرعی خنج به بیدشهر. ناحیه ای است واقع در دامنه. گرمسیر و مالاریایی. دارای 215 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، خرما، پنبه، تنباکو. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان شنبه بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع در 48هزارگزی جنوب خاور خورموج، 7هزارگزی جنوب رودمند. ناحیه ای است واقع در جلگه، گرمسیر و مالاریایی. دارای 60 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از چاه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان رامجرد بخش اردکان شهرستان شیراز واقع در 73هزارگزی جنوب خاور اردکان و 2هزارگزی راه فرعی پل خان به کام فیروز. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل و مالاریایی. دارای 59 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از رودخانه کُر مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، چغندر. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان حنگشت بخش مرکزی شهرستان آباده واقع در سی هزارگزی جنوب اقلید کنار راه فرعی ده بید به اقلید. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی سردسیر. دارای 50 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، حبوبات. اهالی به کشاورزی و قالیبافی گذران می کنند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان جزء بخش مرکزی شهرستان کازرون واقع در 58هزارگزی جنوب خاور کازرون. دارای 45 تن سکنه میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان سرچهان بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده واقع در 85هزارگزی جنوب خاور سوریان و کنار راه فرعی سرچهان به هرات مروست و یزد. دارای 35 تن سکنه میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش بمپور شهرستان ایرانشهر 5هزارگزی خاور بمپور، یک هزارگزی جنوب شوسه ٔ ایرانشهر به بمپور. جلگه. گرمسیر مالاریایی. سکنه 250 تن. زبان بلوچی. آب آن از رودخانه ٔ بمپور. محصول آنجا غلات، ذرت، لبنیات. شغل اهالی زراعت وگله داری. راه مالرو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد.[ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان ده تازیان. بخش مشیز شهرستان سیرجان. 50هزارگزی جنوب راه فرعی کرمان به ده تازیان. جلگه. سردسیر. سکنه 210 تن. زبان فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت. راه فرعی. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان گوغر بخش بافت شهرستان سیرجان. 35هزارگزی شمال باختری بافت. سر راه مالرو گلناآباد گوغر. کوهستانی. سردسیر. سکنه 175 تن. زبان فارسی. آب آن از قنات، چشمه. محصول آنجا غلات، حبوبات. شغل اهالی زراعت و مالداری. صنایع دستی: قالیبافی بدون نقشه. راه مالرو. مزرعه ٔ باقرآباد جزء این ده است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل. هفده هزارگزی شمال بنجار. 12هزارگزی راه مالرو جلال آباد به زابل. جلگه. گرم معتدل. سکنه 171 تن. زبان فارسی بلوچی. آب آن از رودخانه ٔ هیرمند. محصول آنجا غلات، لبنیات. شغل اهالی زراعت، گله داری و کرباس بافی. راه مالرو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده از بخش شهداد شهرستان کرمان. 2هزارگزی شمال خاوری شهداد. سر راه مالرو شهداد به خراسان. جلگه. گرمسیر. سکنه 120 تن. زبان فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، خرما، حنا، مرکبات. شغل اهالی زراعت. راه مالرو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان فسارود بخش داراب شهرستان فسا واقع در 27هزارگزی باختر داراب و یک هزارگزی راه مالرو فسارود به شش ده. ناحیه ای است واقع در جلگه. گرمسیر ومالاریایی. دارای 198 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات و حبوبات، پنبه، صیفی جات. اهالی به کشاورزی و قالیبافی گذران میکنند. راه فرعی میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان شیب کوه (زاهدان) بخش مرکزی شهرستان فسا واقع در 36هزارگزی جنوب خاور فسا و سه هزارگزی راه فرعی زاهدان به فسا. ناحیه ای است واقع در دامنه. گرمسیر و مالاریایی. دارای 269 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، حبوبات، خرما، پنبه، لیمو، میوه جات. اهالی به کشاورزی، باغداری، قالی بافی گذران میکنند. راه فرعی است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان کلیسایی بخش اسدآباد شهرستان همدان واقع در 36هزارگزی شمال باختری قصبه ٔ اسدآباد و یک هزارگزی جنوب راه اتومبیل رو چهاردولی به کلیسایی. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر. دارای 415 تن سکنه میباشد. کردی زبانند.از چشمه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، لبنیات. اهالی به کشاورزی و گله داری و قالیبافی گذران می کنند. راه اتومبیل رو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) نام یکی از دهستانهای بخش شوش شهرستان دزفول است. این دهستان در جنوب شهرستان دزفول بین دو رودخانه ٔ کرخه و دز واقع شده است. هوای دهستان گرمسیر و مالاریایی است. آب مصرفی قراء دهستان اغلب از دو رودخانه ٔ مزبور تأمین میشود. محصولات آنجا غلات دیمی و اهالی به کشاورزی گذران میکنند. از 19 قریه ٔ بزرگ و کوچک تشکیل شده. جمعیت آن در حدود ده هزار تن است. قراء مهم دهستان عبارتند از: حاشیه ٔ شیخ خلعت دارای 2000 تن و عمله ٔ تیمور دارای 700 تن سکنه میباشد. ساکنین این دهستان از طوایف عرب و لر هستند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان خدابنده لو بخش قروه شهرستان سنندج واقع در هفده هزارگزی جنوب خاوری گل تپه و 5هزارگزی باختر شوسه ٔ همدان به بیجار. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر. دارای 350 تن سکنه میباشد. ترکی و فارسی زبانند. ازچشمه و قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، انگور ومختصر صیفی، لبنیات. اهالی به کشاورزی، گله داری گذران میکنند. راه مالرو است. تابستان از طریق حسن قشلاقی اتومبیل میتوان برد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان کنگاور بخش کنگاور شهرستان کرمانشاه واقع در 9هزارگزی خاور کنگاور و یک هزارگزی شمال شوسه ٔ کرمانشاه به تویسرکان. ناحیه ای است واقع در دشت ولی سرد معتدل. دارای 323 تن سکنه میباشد. فارسی کردی زبانند. آب آنجا از رودخانه ٔ خرم رود سیاه گر. محصولات آنجا غلات، چغندر قند، صیفی، قلمستان. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان «بالا» شهرستان نهاوند واقع در 14هزارگزی جنوب خاوری شهر نهاوند و یک هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ نهاوند به ملایر و بروجرد. ناحیه ای است واقع در جلگه. سردسیر. دارای 321 تن سکنه میباشد. لری و فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، توتون، صیفی، لبنیات. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران می کنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان مهربان بخش کبودراهنگ شهرستان همدان واقع در 43هزارگزی شمال باختری کبودراهنگ و دوهزارگزی باباخنجر. ناحیه ای است واقع در تپه ماهور. سردسیر. دارای 300 تن سکنه میباشد. ترکی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات دیم، انگور، لبنیات. اهالی به کشاورزی و گله داری و قالی بافی گذران میکنند. راه مالرو است. در تابستان از طریق عفرجه و آقبلاغ آق داغ اتومبیل میتوان برد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان اسفندآباد بخش قروه شهرستان سنندج واقع در 47هزارگزی باختر شکرآباد. ناحیه ای است واقع در جلگه. سردسیر. دارای 220 تن سکنه میباشد. کردی زبانند. از چشمه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، لبنیات. اهالی به کشاورزی و گله داری و قالیچه، جاجیم، گلیم بافی گذران میکنند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان خالصه بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در یازده هزارگزی شمال باختر کرمانشاه کنار رودخانه ٔ قره سو. ناحیه ای است واقع در دشت ولی سردسیر. دارای 200 تن سکنه میباشد. کردی و فارسی زبانند. از چاه و قره سو مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، حبوبات دیمی. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. از سراب خشکه در تابستان اتومبیل میتوان برد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان خدابنده لو بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان واقع در هشت هزارگزی باختر صحنه، نزدیک عزیزآباد. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر. دارای 184 تن سکنه میباشد. کردی و فارسی زبانند. از چشمه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، میوه جات، حبوبات. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان چمچال بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان واقع در 22هزارگزی باختر صحنه و هشت هزارگزی شوسه ٔ کرمانشاهان به همدان. ناحیه ای است واقع در دشت ولی سردسیر و معتدل و دارای 115 تن سکنه میباشد. کردی و فارسی زبانند. از چشمه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، برنج، حبوبات، توتون. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. اتومبیل نیز میتوان برد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان جلگه ٔ افشار بخش اسدآباد شهرستان همدان واقع در 5هزارگزی خاور قصبه ٔ اسدآباد و چهارهزارگزی جنوب راه شوسه ٔ اسدآباد به همدان. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر. دارای 102 تن سکنه میباشد. ترکی، کردی و فارسی زبانند. از چشمه و رودخانه ٔ ضنداب مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، انگور، حبوبات و لبنیات. اهالی به کشاورزی و گله داری، قالی بافی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان حسن آباد بخش حومه ٔ شهرستان سنندج واقع در 28هزارگزی جنوب سنندج و هفت هزارگزی خاور شوسه ٔ سنندج به کرمانشاهان. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر. دارای 90 تن سکنه میباشد. کردی زبانند. از چشمه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 44هزارگزی شمال باختر الیگودرز و چهارهزارگزی خاور راه اراک به دورود. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل. دارای 795 تن سکنه میباشد. فارسی و لری زبانند. از چشمه و قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی و گله داری، قالی و جاجیم بافی گذران می کنند. راه اتومبیل رو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان جلگه بخش کوهک شهرستان جهرم واقع در 7500گزی شمال جهرم و 2هزارگزی باختر شوسه ٔ جهرم به شیراز. ناحیه ای است واقع در جلگه. گرمسیر و مالاریایی. دارای 306 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، مرکبات، خرما، برنج، انگور. اهالی به کشاورزی، باغداری، قالی بافی گذران میکنند. راه فرعی است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان نورعلی بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع در سه هزارگزی خاور نورآباد و سه هزارگزی خاور راه خرم آباد به کرمانشاه. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی سردسیر مالاریایی. دارای 480 تن سکنه میباشد. فارسی و لری زبانند. از سرآب مردآویز پامین مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، توتون، لبنیات، پشم. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند.راه مالرو میباشد. ساکنین از طایفه ٔ نورعلی بوده درزمستان قشلاق میروند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع در 24هزارگزی شمال باختری نورآباد و 5هزارگزی خاور شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه. ناحیه ای است واقع در دامنه. سردسیر مالاریایی. دارای 240 تن سکنه میباشد. فارسی و لری زبانند. از چشمه ها مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، لبنیات، پشم. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه مالرو میباشد. ساکنین از طایفه ٔ علیها هستند.زمستان قشلاق میروند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان مرکز بخش حومه ٔ شهرستان بهبهان واقع در 12هزارگزی شمال باختری بهبهان و شش هزارگزی شمال راه بهبهان به اهواز. ناحیه ای است واقع در دشت. گرمسیر مالاریایی. دارای 206 تن سکنه میباشد. فارسی و لری زبانند. از رودخانه و چشمه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، کنجد، برنج، پشم، حبوبات. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان چالان چولان شهرستان بروجرد واقع در 21هزارگزی جنوب بروجرد کنار راه مالرو حاجی آباد جودکی به چاماشنان. ناحیه ای است واقع در جلگه. کوهستانی. دارای 201 تن سکنه میباشد. فارسی و لری زبانند. از رودخانه و قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان چرام بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان واقع در چهارهزارگزی باختری چرام مرکز دهستان و 21هزارگزی شمال راه آزو به بهبهان. از رودخانه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، برنج، میوه جات، پشم، لبنیات. اهالی به کشاورزی و حشم داری گذران میکنند. از صنایع دستی: قالیچه، جاجیم و گلیم بافی است. راه مالرو میباشد. ساکنین ازطایفه ٔ چرام هستند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 36هزارگزی شمال خاوری الیگودرز کنار راه مالرو چکان به علی آباد. ناحیه ای است واقع در جلگه.معتدل. دارای 149 تن سکنه میباشد. فارسی و لری زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، لبنیات، چغندر، پنبه. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان چم خلف عیسی بخش هندیجان شهرستان خرمشهر واقع در چهارهزارگزی شمال خاوری هندیجان کنار باختر رودخانه ٔ زهره. ناحیه ای است واقع در دشت. گرمسیر مالاریایی. دارای 140 تن سکنه میباشد. عربی و فارسی زبانند. از آب رودخانه ٔ زهره. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی و حشم داری گذران میکنند. راه در تابستان اتومبیل رو میباشد. ساکنین از طایفه ٔ قنواتی هستند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان کولیوند بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد واقع در 32هزارگزی باختر الشتر و هیجده هزارگزی باختر خرم آباد به کرمانشاه. ناحیه ای است تپه ماهور. سرد مالاریایی. دارای 90 تن سکنه میباشد. فارسی و لکی زبانند. از رودخانه ٔ خیاط مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، لبنیات. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه مالرو است. ساکنین از طایفه ٔ کولیوند میباشند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان کاغه ٔ بخش دورود شهرستان بروجرد. ناحیه ای است واقع در 15هزارگزی خاور دورود و سه هزارگزی شمال راه آهن دورود به اراک. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل. دارای 57 تن سکنه میباشد. فارسی و لری زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان مرودشت بخش زرقان شهرستان شیراز واقع در 42هزارگزی شمال خاوری زرقان کنار راه فرعی مرودشت به ابرج. ناحیه ای است واقع در جلگه. معتدل و مالاریایی. دارای 307 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از رودخانه ٔ سیوند مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، حبوبات، چغندر. اهالی به کشاورزی گذران می کنند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

حسین آباد. [ح ُ س ِ] (اِخ) ده مخروبه ای است از بخش سمیرم بالا شهرستان شهرضا. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری