معنی حسن فراهانی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

حسن فراهانی. [ح َ س َ ن ِ ف َ] (اِخ) مکنی به ابوالحسن. آذربیگدلی گوید: دیوانی در دو هزار بیت دارد. نصرآبادی احوال او را در تذکره ص 61 آورده گوید: دیوان انوری را شرح نگاشت. در تذکره ٔ غنی و ریاض الشعراء، جعفر فراهانی مکنی به ابوالحسن را یاد کرده و گویند ملقب به جلال الدین است و گویا جلال فراهانی در سده ٔ هشتم هجری و ابوالحسن سده ٔ یازدهم هجری را یکی پنداشته اند. (ذریعه ج 9 ص 40 و 196 و 245).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر