معنی حسن حسنی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

حسن حسنی. [ح َ س َ ن ِ ح َ س َ] (اِخ) افندی. او راست: «تنویرالبرهان » در شرح البرهان کلنبوی (منطق) که در سال 1295 هَ. ق. تألیف کرد و در آستانه بی تاریخ چاپ شده است.

حسن حسنی. [ح َ س َ ن ِ ح َ س َ] (اِخ) رجوع به طویرانی شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر