معنی حساب بردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

حساب بردن. [ح ِ ب ُ دَ] (مص مرکب) هراس داشتن از... از فرمان کسی سرپیچی نکردن و نتوانستن. رعب داشتن از... ملاحظه کردن از...:
ناظم مدد ز سلسله ٔ آه جو که باز
چرخ ار برد حساب ازین دودمان برد.
ناظم تبریزی (از ارمغان آصفی).

فرهنگ معین

(~. بُ دَ) [ع - فا.] (مص ل.) (عا.) ترسیدن، ترس داشتن.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ترسیدن

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ ترسیدن، وازدن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر