معنی حزینی هندی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

حزینی هندی. [ح َ ی ِ هَِ] (اِخ) نامش محمدرضی است و برضوی مشهور است در صبح گلشن این شعر به وی منسوب شده است:
ز کویش میگذشتم خار در پایم شکست آنجا
بحمداﷲ که تقریبی شد ازبهر نشست آنجا.
(صبح گلشن ص 119) (ذریعه ج 9 ص 236).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر