حزین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(حَ) [ع.] (ص.) اندوهناک، غمگین.
فرهنگ عمید
غمگین، اندوهگین، اندوهناک، غمناک،
حل جدول
اندوهگین، غمگین، دلتنگ، محزون، ملول، نژند
غمگین
اندوه زده
زار
مترادف و متضاد زبان فارسی
اندوهگین، غمناک، غمانگیز، حزنآور، حزنانگیز،
(متضاد) شاد، مشعوف، غمین، محزون، متاسف، محزون، مغموم، ملول، نژند
فرهنگ فارسی هوشیار
اندوهگین، غمناک، افسرده، مهموم، مغموم
فرهنگ فارسی آزاد
حَزِیْن، اندوهگین- غمگین (جمع:حُزَناء- حَزانی- حِزان)،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.