معنی حرز شفا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
حرز شفا. [ح ِ زِ ش ِ / ش َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) تعویذی که جهت شفای از مرض بندند:
خط کفش حرز شفا، تیغش در او عین الصفا
چون نور مهر مصطفی جان بحیرا داشته.
خاقانی.
فرهنگ فارسی هوشیار
آنچه جهت شفا به مریض ببندند
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.