جدول یاب باشگاه حل جدول مسابقه جدول واژه های پیشنهادی درخواست معنی امکانات سایت وبلاگ جدول یاب فال حافظ استخاره آب و هوا نظرسنجی ها اوقات شرعی کشور های جهان
قوانین | تماس با ما | درباره ما

معنی حذاقت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(حَ یا حِ قَ) [ع. حذاقه] (اِمص.) مهارت، چیره دستی.

فرهنگ عمید

مهارت، استادی،

حل جدول

استاد شدن در کاری

مهارت و چیره دستی

مترادف و متضاد زبان فارسی

استادی، تبحر، چیره‌دستی، پختگی، آزمودگی، خبرگی، زیرکی، مهارت،
(متضاد) بی‌تجربگی، خامی

فرهنگ فارسی هوشیار

زیرک شدن و استاد شدن در کاری

فرهنگ فارسی آزاد

حِذاقَت، (حَذَقَ-یَحْذِقُ) ماهر بودن- سعی و ممارست کردن برای ماهر شدن-مهارت- استادی- تخصص و کاردانی (در فارسی)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر
حذاقت: (حَ یا حِ قَ) [ع. حذاقه] (اِمص.) مهارت، چیره دستی. حذاقت: مهارت، استادی، حذاقت: استاد شدن در کاری حذاقت: مهارت و چیره دستی حذاقت: استادی، تبحر، چیره‌دستی، پختگی، آزمودگی، خبرگی، زیرکی، مهارت، (متضاد) بی‌تجربگی، خامی حذاقت: زیرک شدن و استاد شدن در کاری حذاقت: حِذاقَت، (حَذَقَ-یَحْذِقُ) ماهر بودن- سعی و ممارست کردن برای ماهر شدن-مهارت- استادی- تخصص و کاردانی...