معنی حب بنفشه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
حب بنفشه. [ح َب ْ ب ِ ب َ ن َ ش َ/ ش ِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) رمد و صداع را نفع دهد و درد شقیقه دفع کند. صفت آن: بنفشه دو مثقال، تربد یک مثقال، رب سوس و پوست هلیله ٔ زرد و انیسون از هر یک نیم درم، برگ گلسرخ و سقمونیا از هر یک دانگی، همه را کوفته و بیخته به آب بادیان بسریشند و حب ها ساخته در قند بقوام آورده، غلطانند و سحر فروبرند.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.