معنی حب الغمام در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
حب الغمام. [ح َب ْ بُل ْ غ َ] (ع اِ مرکب) تگرگ. یخچه. بَرَد. حب المزن. حبقر. حب قر. عبقر. عَب ّ. حب المزنه. (اقرب الموارد). || ژاله. (منتهی الارب).
فرهنگ فارسی هوشیار
یخچه تگرگ (اسم) تگرگ
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.