معنی حباله در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

قید، بند، دام، نکاح قید ازدواج. [خوانش: (حِ لِ) [ع. حباله] (اِ.)]

فرهنگ عمید

دام، قید، بند،
=حبالهٴ نکاح: [مجاز] قید زناشویی،

حل جدول

دام، بند

مترادف و متضاد زبان فارسی

بند، دام، قید، ریسمان، رسن

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ دام، جتک مرگ (اسم) قید بند. یا حباله نکاح. قید ازدواج، دام.

فرهنگ فارسی آزاد

حِبالَه، (تحریر عربی: حِبالَه)، دام، بند، دام صیّادی (جمع: حَبائِل)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر