معنی حاکم جشم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

حاکم جشم. [ک ِ م ِ ج َ] (اِخ) ابوسعد محسن بن محمد کرامه بیهقی. رجوع به محسن... بیهقی و تاریخ بیهق ص 212 شود. || ابوسعد هادی. رجوع به هادی... و تاریخ بیهق ص 213 شود. || عفیف القضاه. رجوع به عفیف القضاه و تاریخ بیهق ص 213 شود. || محمدبن محسن بن محمدبن کرامه. رجوع به محمد...و تاریخ بیهق ص 213 شود. || موفق. رجوع به موفق و تاریخ بیهق ص 213 شود. || معین الدین. رجوع به معین الدین محمد و تاریخ بیهق ص 213 شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر