معنی حانی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

حانی. (ع ص نسبی) منسوب به حانوت. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). صاحب حانوت. (اقرب الموارد). || منسوب به شهر حانی، و حنوی برخلاف قیاس است. (منتهی الارب).

حانی. (اِخ) شهریست به دیاربکر. در آنجا معدن آهن هست که به دیگر شهرها برند، ابوصالح عبدالصمدبن عبدالرحمان بن احمدبن عباس حنوی وابوالفرج احمدبن ابراهیم مرجی حنوی بدان منسوبند. (معجم البلدان). حانی و سیلوان، شهری وسط است از اقلیم چهارم، حقوق دیوانیش صدوهفتادویک هزار دینار است. (نزههالقلوب ص 103). و رجوع به تاریخ مغول ص 138 شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر