حاضر شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مترادف و متضاد زبان فارسی
حضوریافتن، ظاهر شدن، حاضر گشتن، آماده شدن، فراهم شدن، مهیا شدن، مهیا گشتن، قبولمسئولیت کردن، با هم کنار آمدن، توافق کردن، به توافق رسیدن
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) پدید آمدن ظاهر شدن، موجود شدن تولید گشتن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.
آخرین مطالب وبلاگ



