معنی حادی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

حادی. (ع ص) آنکه شتران را حُدی خواند. آنکه برای اشتر خواند تا نیک رود. هزیز؛ بنشاط آوردن حادی شتران را بسرود. || راننده. سائق. ساربان.

حادی. (ع ص، اِ) یک (در مذکر) در ترکیب، چون حادی عشر.

فرهنگ معین

[ع.] (ا ِ فا.) شتر ران، کسی که با خواندن شترها را می راند.

فرهنگ عمید

کسی که با خواندن آواز، شتران را می‌راند، حداخوان،

مترادف و متضاد زبان فارسی

حدی‌خوان، سرودخوان، شتربان، شترران

فرهنگ فارسی هوشیار

راننده شتران که شترها را با خواندن آواز براند

فرهنگ فارسی آزاد

حادِی، یک (تغییر یافتهء کلمهء واحد در ترکیب و تشکیلِ اعداد مرکب و معطوف)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر