معنی جوهردار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
نژاده، اصیل، مستعد، کاری، شمشیر و تیغ آبداده و تیز. [خوانش: (~.) [معر - فا.] (ص مر.)]
فرهنگ عمید
[مجاز] دارای استعداد و شایستگی،
[قدیمی] اصیل،
[قدیمی] دارای جلا و درخشندگی،
[قدیمی] تیغ و شمشیر آبدار،
گویش مازندرانی
لوله تفنگی که آلیاژی از مواد رنگی دارد
پیشنهادات کاربران
آب داده
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.