معنی جوله در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(جو یا جُ لِ) (اِ.) سبزه، چمن.

(جُ لَ) (ص.) بافنده، جوله.

تیردان، ترکش، خارپشت بزرگ. [خوانش: (جُ لِ یا لَ) (اِ.)]

فرهنگ عمید

=جولهه

تیردان، ترکش،

گویش مازندرانی

پیاله ی چوبی برای برداشتن ماست از تغار، فرد نیرومند با...

زمین باتلاقی – زمین کشاورزی باتلاقی

برکه ی عمیق

فرهنگ فارسی هوشیار

ترکش، تیردان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری