معنی جوش خوردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
به هم چسبیدن، به هم پیوند خوردن، سر گرفتن معامله. [خوانش: (خُ دَ) (مص ل.)]
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) بهم پیوستن دو چیز (مخصوصا دوفلز) که جدا کردن آنها مشکل باشد لحیم شدن، عصبانی شدن ناراحت گردیدن: ((این قدر جوش نخورخ))
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.