معنی جوجه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

نوزاد پرندگان، نوزاد مرغ خانگی.، ~ سوخاری خوراکی که تکه های جوجه مرغ را در آرد سوخاری می غلتانند و سپس سرخ می کنند، کباب خوراکی از قطعه های بریده شده مرغ یا جوجه مرغ در مخلوطی از پیاز و زعفران و آب لیمو که به سیخ می کشند و کبا [خوانش: (جِ) (اِ.)]

فرهنگ عمید

بچۀ هر پرنده که تازه از تخم درآمده باشد به‌ویژه مرغ خانگی،

فرهنگ فارسی هوشیار

بچه مرغ

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر