معنی جوارح در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
جمع جارحه.، اندام ها، مرغان شکاری. [خوانش: (جَ رِ) [ع.] (اِ.)]
=جارحه
اعضا، اندامها
اندامها، دست وپا و دیگر اعضای آدمی
جَوارِح، اعضاء بدن مخصوصاً دست و پا، حیوانات و پرندگان شکار کننده، کاردها (مفرد: جارِحَه)،