جنبنده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
(جُ بَ دِ) (ص فا.) متحرک.
فرهنگ عمید
موجود زنده،
حل جدول
نوان
مترادف و متضاد زبان فارسی
متحرک، جاندار، دابه،
(متضاد) جماد
فرهنگ فارسی هوشیار
-1 (اسم) متحرک، (اسم) شپش: (پوستینی داشتیم جنبنده بسیار درآن افتاده بود. ) (عطار تذکره الاولیا ء ج 1 ص 84)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.