معنی جمره در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
تکه ای آتش، سنگ ریزه، در فارسی، بخاری که در آخر زمستان از زمین بلند می شود، که حمل بر نفس کش یدن زمین است. [خوانش: (جَ رِ) [ع. جمره] (اِ.)]
[جمع: جمار و جَمَرات] تکهای آتش، اخگر،
بخار و حرارتی که در آخر زمستان از زمین برمیخیزد و برای آن سه نوبت و برای هر نوبت هفت روز فاصله قائل گردیدهاند و در نوبت سوم درختان بیدار میشوند: جمرهست مگر خصم تو زیرا که نپاید / در هیچ عمل منصب او بیش سه دم را (انوری: ۸)،
یک تکه آتش