معنی جماد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
(جَ) [ع.] (اِ.) هر موجود بی جان و بی حرکت. ج. جمادات.
فرهنگ عمید
هر چیز بیجان و بیحرکت، از قبیل سنگ، چوب، فلز، و امثال آنها،
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیجان، حجر، سنگ، لهنه،
(متضاد) جاندار، ذیروح
فرهنگ فارسی هوشیار
زمین، سال بی باران، هر چیز بی جان، بی حرکت یخ فروش، شمشیر بران
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.