معنی جلیس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(جَ) [ع.] (ص.) همنشین، مصاحب.

فرهنگ عمید

هم‌نشین، هم‌نشست، هم‌زانو، همدم،

مترادف و متضاد زبان فارسی

محشور، مصاحب، معاشر، همدم، هم‌صحبت، همنشین

فرهنگ فارسی هوشیار

همنشین، مجالس

فرهنگ فارسی آزاد

جَلِیْس، همدم، همنشین، مُصاحَب (جمع: جُلَساء، جُلّاس)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر