معنی جلید در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

یخ، شبنم. [خوانش: (جَ) [ع.] (اِ.)]

(جَ) [ع.] (ص.) چالاک، چابک.

فرهنگ عمید

چابک، چالاک،

یخ،

مترادف و متضاد زبان فارسی

جلد، چالاک، چست، زرنگ، چابک‌سوار، زورمند، قوی، نیرومند، بشک، ژاله، شبنم

فرهنگ فارسی هوشیار

نیرومند، بردبار، قوی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر