معنی جلگه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
(جُ گِ) (اِ.) زمین صاف و هموار.
فرهنگ عمید
زمین مسطح، هموار، و پهناور با شیب کم و سطح رسوبی،
مترادف و متضاد زبان فارسی
دشت، هامون
فرهنگ فارسی هوشیار
زمین و مسطح دارای گیاه، زمین هموار و دشت و هامون
فرهنگ پهلوی
زمین پهناور
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.