معنی جلدی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(جَ) [ع - فا.] (حامص.) چالاکی، چستی.

(جِ) [ع - فا.] (ص نسب.) بیماری های پوستی.

مترادف و متضاد زبان فارسی

چابکی، چالاکی، چستی، دلیری، سرعت، شتاب، عجله،
(متضاد) کندی

گویش مازندرانی

فوری – زود

فرهنگ فارسی هوشیار

شکول پوستی ‎ چستی چالاکی، سرعت شتاب عجله. (صفت) منسوب به جلد پوستی امراض جلدی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر