معنی جلدی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(جَ) [ع - فا.] (حامص.) چالاکی، چستی.
(جِ) [ع - فا.] (ص نسب.) بیماری های پوستی.
چابکی، چالاکی، چستی، دلیری، سرعت، شتاب، عجله،
(متضاد) کندی
فوری – زود
شکول پوستی چستی چالاکی، سرعت شتاب عجله. (صفت) منسوب به جلد پوستی امراض جلدی.