معنی جلب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

کشیدن، ربودن، بازداشت، دستگیری. [خوانش: (جَ) [ع.] (مص م.)]

هر چیز فاسد، حقه باز، زن بدکار. [خوانش: (جَ لَ) [ع.] (ص.)]

فرهنگ عمید

به سوی خود کشیدن، جذب کردن،
[مجاز] علاقه‌مند کردن دیگران به خود،
(حقوق) [مجاز] دستگیر کردن از طریق قانون، بازداشت: حکم جلب،

بدذات، نابکار، و حقه‌باز،
[عامیانه] زن بدکار،

شوروغوغا، فتنه و آشوب،

حل جدول

حقه باز، بازداشت، آدم بدذات

آدم بدذات

آدم بد ذات

بازداشت

حقه باز، بازداشت، آدم بد ذات

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

بازداشت، ترفندگر، کشیدن، گرفتن، واکش، فراخوانی

فرهنگ فارسی هوشیار

گناه کردن، کشاندن، کشیده شدن، کشیدن از جائی به جای دیگر

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری