معنی جل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(جَ لَّ) [ع.] (فع.) بزرگ است، کبیر است.،~الخالق بزرگ است آفریننده.،~جلاله بزرگ است شکوه او (خدای).

پارچه از هر جنس، پوششی برای چارپایان، پالان. [خوانش: (جُ لّ) [ع.] (اِ.)]

(جَ) (اِ.) نک چکاوک.

فرهنگ عمید

=چکاوک

پوشاک چهارپایان، پالان،
پارچه، گستردنی، پوشاک، و امثال آن‌ها که فرسوده باشد،
پوشش،

حل جدول

پالان، پوشش ستور، پارچه ژنده

پوشش ستور

پالان

پارچه ژنده

پالان، پوشش ستور، پارچه ژنده، فرش

فرش.

مترادف و متضاد زبان فارسی

پلاس، پوشش، گلیم، نمد، همه

گویش مازندرانی

برکه ی عمیق – گود – عمق

پالان، پارچه ی کهنه، پارچه ی ارزان قیمت

دور، دوره، نوبت، نام درختی است

فرهنگ فارسی هوشیار

پالان و بمعنی قسمت بزرگ چیزی بمعنی بزرگ مانند جل الخالق بمعنی بزرگ مانند جل الخالق

فرهنگ عوامانه

به معنی فرش است.

فرهنگ فارسی آزاد

جَلَّ، صیغهء مُفرد مذکّر غائب از جَلَّ- یَجِلُّ- جَلالاً و جَلالَتاً می باشد (به ذیل کلمهء جلال مراجعه شود)، در مدح و ثنا، فعلِ بعضی اَسماء و صفات میگردد از جمله:

(کلماتِ بعدی)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری