معنی جعبه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

تیردان، صندوقچه، هر چیز قوطی مانند، سیاه اسبابی به صورت یک واحد کامل الکترونیکی در وسی له های پرنده برای گردآوری اطلاعات از عملکرد وسیله در جریان پرواز، به ویژه در فهم علت سقوط، تقسیم قاب سرپوشیده ای برای ان [خوانش: (جَ بِ) [ع. جعبه] (اِ.)]

فرهنگ عمید

ظرفی صندوق‌مانند که از مقوا، چوب، پلاستیک، و امثال آن ساخته می‌شود،
[قدیمی] تیردان، ترکش،
٣. (موسیقی) ‌ [قدیمی] نوعی آلت موسیقی: چون فروراند زخمه بر جعبه / هرکه بشنید گرددش سغبه (مسعودسعد: ۴۶۸)،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

بسته

مترادف و متضاد زبان فارسی

بسته، صندوق، قوطی، مجری، تیردان، تیرکش

فرهنگ فارسی هوشیار

تیردان، صندوق کوچک از مقوا یا چوب یا غیره

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر