جدول یاب باشگاه حل جدول مسابقه جدول واژه های پیشنهادی درخواست معنی امکانات سایت وبلاگ جدول یاب فال حافظ استخاره آب و هوا نظرسنجی ها اوقات شرعی کشور های جهان
قوانین | تماس با ما | درباره ما

معنی جسم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(جِ) [ع.] (اِ.) بدن.

فرهنگ عمید

بدن، تن،
هرچیزی که دارای طول و عرض و عمق باشد و قسمتی از فضا را اشغال کند،

حل جدول

هیکل و بدن

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

تن

مترادف و متضاد زبان فارسی

بدن، پیکر، تنه، تن، کالبد، جرم

فرهنگ فارسی هوشیار

تن و اعضاء بدن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر
جسم: (جِ) [ع.] (اِ.) بدن. جسم: بدن، تن، هرچیزی که دارای طول و عرض و عمق باشد و قسمتی از فضا را اشغال کند، جسم: هیکل و بدن جسم: تن جسم: بدن، پیکر، تنه، تن، کالبد، جرم جسم: تن و اعضاء بدن