معنی جزر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(جَ زَ) [معر.] (اِ.) گزر، هویج.

(جَ) [ع.] (مص ل.) پایین رفتن آب دریا.

فرهنگ عمید

پایین رفتن متناوب و منظم سطح آب دریا بر اثر نیروی جاذبۀ ماه یا خورشید،
* جزرومد: پایین رفتن و بالا آمدن متناوب و منظم سطح آب دریا بر اثر نیروی جاذبۀ خورشید و ماه،

=هویج

حل جدول

مقابل مد

پایین رفتن آب دریا

مقابل مد، پایین رفتن آب دریا

مترادف و متضاد زبان فارسی

غیض، کش،
(متضاد) مد، واکش

گویش مازندرانی

شکنجه – محرف زجر رنج و عذاب

فرهنگ فارسی هوشیار

سر بریدن حیوان پائین رفتن آب دریا و کم شدن آب پائین رفتن آب دریا و کم شدن آب

فرهنگ فارسی آزاد

جَزْر، (جَزَرَ-یَجْزُرُ) ذِبح کردن- قطع کردن (نَخْل)، کم شدن (آب)، پس رفتن (دریا)،

جَزْر، پائین رفتن آب دریا، زمینی که در ساحل به موقع جزر نمایان می گردد، حیوانِ حلال برای ذِبح،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری