جرز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
(جِ) (اِ.) دیوار اطاق و ایوان.
(جَ) (اِ.) = چرز: پرنده ای است که حباری گویند.
(جَ یا جُ رَ یا رُ) [ع.] (اِ.) زمینی که بر وی گیاه نروید.
فرهنگ عمید
=هوبره
پایهای چهارگوش از سنگ یا آجر که در فواصل معیّن ساخته میشود و بین آنها دیوار قرار میگیرد،
دیوار،
پایۀ ساختمان،
حل جدول
دیوار پایه بنا
دیار پایه بنا
گویش مازندرانی
ریز خرد مانند:خرده شیشه
فرهنگ فارسی هوشیار
دیوار عمود از آهن یا نقره زمین بایر سال قحط
فرهنگ فارسی آزاد
جُرْز، گرز، میلهء آهنی (جمع:جِرَزَه)،
جَرْز، جَرَز، جُزُر، زمین خشک و بی گیاه، شوره زار (جمع:اَجْراز) (جُرُزَه به اعتبار مؤنث بودن اَرض است)،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.