معنی جراحت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(جِ حَ) [ع.] (اِ.) زخم، خستگی. ج. جراحات.

فرهنگ عمید

زخم،
[قدیمی، مجاز] ناراحتی،

حل جدول

جریحه، زخم

جریحه، زخم، ریش

مترادف و متضاد زبان فارسی

جریحه، ریش، زخم، قرحه، چرک، ریم، صدمه

فرهنگ فارسی هوشیار

خستگی، بریدگی، زخم

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر