معنی جذبه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
کشش، ربایش، (عا.) با هیبت، با اُبُهُت. [خوانش: (جَ بِ) [ع. جذبه] (اِمص.)]
[جمع: جذبات] گیرایی، کشش، جذابیت: گفتی که شدی ز عشق مفتون / وز جذبهٴ عاشقی دگرگون (جامی۶: ۲۶۶)،
[جمع: جذبات] (تصوف) حالتی در شخص عارف و خداپرست که از خود بیخبر شده و بهسوی حق کشیده میشود، کشش غیبی،
[قدیمی] کشیدن،
نیروی ذهنی که موجب اثرگذاری و تسلط شخص بر دیگران میشود،
گیرایی
دلربایی، گیرایی، ملاحت، انجذاب، سلطه، خلسه
مسافت دور، و بمعنی کشش